زمانی که ملامحمد یعقوب فرزند ملاعمر به عنوان رییس کمیسیون نظامی طالبان از سوی ملاهبت الله رهبر طالبان منصوب شد، تحلیلگران سیاسی بر این باور شدند که روند صلح افغانستان به این زودیها شاهد تحول و تغییر نخواهد بود. ملایعقوب به سازشناپذیری و خشونتطلبی مشهور است. نزدیکان ملامحمد یعقوب میگویند که او روحیه تهاجمی پدرش را دارد و نمیخواهد تا با مذاکره چیزی به دست بیاورد. دولت افغانستان هم که از نزدیک تغییر و تحولات را در رهبری طالبان پیگیری میکرد، بارها از عدم باور طالبان به روند صلح و سازشناپذیری این گروه خبر میداد. دولت افغانستان به خوبی میدانست که با حضور ملایعقوب امکان رسیدن به توافق بسیار سخت است. اما حالا دوباره بارقههای امید در دل محافل سیاسی روشن شده است و همه امید بیشتری به امکان حصول یک توافق صلح پیدا کردهاند.
واقعیت این است که تغییرات در ترکیب هیات مذاکرهکننده طالبان، نشان از جدیت این گروه برای مذاکرات صلح میدهد. ملاهبت الله رهبر طالبان به تازگی مولوی عبدالحکیم، نورمحمد ثاقب، ملاشیرین آخوند و مولوی کبیر را به ترکیب تیم مذاکرهکننده طالبان افزوده است و با این افزایش تیم طالبان بیست نفره شده است. چهار چهره جدید طالبان همه از اعضای رهبری این گروهاند و افرادی باتجربه در گروه طالبان به حساب میآیند.
حضور چهرههای جدید در ترکیب تیم طالبان و افزایش تعداد آنها امیدواریها را در مورد جدیت طالبان برای مذاکره بیشتر کرده است. البته در این میان خشونتهای طالبان نیز در افغانستان افزایش یافته و این کشور در این روزها جنگهای خونینی را شاهد بوده است.
اما گروه طالبان با این تناقض میخواهند چه چیزی به دست بیاورند؟
به طور کلی برای طالبان هم آشکار است که امکان سقوط دولت افغانستان با توسل به جنگ امکانپذیر نیست. حتی اگر آمریکا تمامی نیروهای خود را از افغانستان خارج کند، چنانچه کرده است و تعداد نیروهای حاضر در افغانستان را به ۸۶۰۰ تن رسانده و پنج پایگاه بزرگ خود را نیز تخلیه کرده است. باز هم طالبان دیگر توان این را که بتوانند مانند اواسط دهه ۹۰ تقریبا تمام افغانستان را تحت سلطه خود دربیاورند، ندارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اولا که دولت افغانستان تا حد زیادی به توانمندی نظامی قابل ملاحظهای رسیده است که بتواند در مقابل حملات چریکی طالبان تاب بیاورد، هرچند که به شدت فرسایشی است. اما با توجه به تجربه طولانی مدت مردم افغانستان در عرصه جنگهای فرسایشی به نظر نمیآید اینگونه حملات بتواند به سقوط دولت منجر شود . طالبان اگر توانستند در دهه ۹۰ میلادی با سرعت بر سراسر افغانستان مسلط شوند، دلیلش نبود یک دولت قدرتمند و تبدیل شدن افغانستان به جزیرههای جداگانه بود.
در قدم دوم همین کشورهای همسایهای که طالبان را برای زمینگیر کردن ناتو در افغانستان حمایت میکنند در نبود آمریکا و ناتو، دولت افغانستان را برای مبارزه با طالبان حمایت خواهند کرد چرا که از لحاظ ایدئولوژیک با طالبان در تضادند.
آن چه طالبان از تشدید خشونت در افغانستان میخواهد به چنگ بیاورد، داشتن دست بالا در مذاکرات صلح است. نبود یک جغرافیای مشخص به نام طالبان در افغانستان، این گروه را شدیدا وابسته به کشورهای همسایه نشان میدهد. به همین دلیل رهبر طالبان ملایعقوب را به ریاست کمیسیون نظامی این گروه گمارده است تا جنگ را شتاب بیشتری بدهد.
اما در بعد سیاسی طالبان با اضافه کردن چهار تن از اعضای رهبری طالبان که تجربه و تبحر بیشتر در امور سیاسی دارند دو امتیاز به دست آوردند. اول این که این افراد رابطه نزدیک با ملاهبت الله رهبر طالبان دارند و به این ترتیب نفوذ رهبر طالبان بر روند مذاکرات کاملا تثبیت شده و تحت کنترلش قرار گرفته است. دوم میزان خوشبینی را میان کشورهای بانفوذ در افغانستان برای رسیدن به توافق بیشتر کرده است. طالبان به خوبی دیدگاهها و نظرات کشورهایی را که در افغانستان نفوذ دارند رصد میکند. ناخرسندی برخی از این کشورها از عملکرد گروه طالبان در قبال روند صلح، این گروه را واداشت تا قدمی ولو نمایشی در این رابطه بردارند.
مسلما حرف اصلی و اثرگذار در روزهای مذاکره از زبان دو طرف شنیده خواهد شد. در حال حاضر میتوان به این مساله امیدوار بود که هر دو طرف مذاکره را جدی گرفتهاند.